جشنهای ایران باستان
مسائل مختلفی میتواند در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی – اجتماعی مؤثر باشد. از این میان برگزاری جشنها و اعیاد نزد هر ملتی نقشی بسزا در ایجاد همبستگی آن ملت دارد. نحوهی برگزاری این جشنها و فلسفه آنها، جلوه
نویسنده: سوگل یوسف پور
منبع:راسخون
منبع:راسخون
چکیده
مسائل مختلفی میتواند در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی – اجتماعی مؤثر باشد. از این میان برگزاری جشنها و اعیاد نزد هر ملتی نقشی بسزا در ایجاد همبستگی آن ملت دارد. نحوهی برگزاری این جشنها و فلسفه آنها، جلوه اعتقادات و باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است. ایرانیان باستان روزهای بسیاری از سال را جشن میگرفتند و در این روزها با مراسمی دل انگیز و شادی آفرین، فرشتگان نیکی را تقدیس و اهورامزدا را ستایش میکردند. شناخت آیینهای سنتی که همواره جنبه ملی– مذهبی داشته است به عنوان یک عامل در جهت تثبیت هویت ملی نقش بسزایی دارد. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن معرفی مهمترین جشنهای ایران باستان به صورت جداگانه، به فلسفه شکل گیری و نحوه برگزاری آنها پرداخته شود. هدف از پژوهش حاضر آشنایی با سنتها و رسوم کهن ایران بوده است تا بیشتر بتوانیم دیرینگی و قدمت سنن و رسوم خود را بشناسیم. چرا که شناخت آنها و آشنایی با دیرینگی این آداب و رسوم کهن همواره تاثیر بسزایی در حفظ آنها دارد.کلید واژه: هویت، جشن، رسوم، ایران
مقدمه
یکی از مظاهر تمدن نزد هر ملتی، جشن هاست. برگزاری جشن و عید از ویژگیهای فرهنگی همه جوامع است. همه ملت ها، قوم ها، ایلها و در همه سرزمینها، روزهایی از سال را جشن میگیرند. از کهن ترین جشنها تا جشنهای امروزی، شادمانی، سور، گردهمایی، غذا دادن و نیز به فراموشی سپردن کارهای جدی و برنامههای شغلی روزانه از ویژگیها و نقشهای بنیادین است. برگزاری جشنها و آیینها به ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی و اعتقادی جامعه بستگی دارد. در گروهها و جوامع ابتدایی، جشنها نوعی آداب و مناسک دینی بود و برای خشنودی نیروهای ماوراءالطبیعه و در پیرامون توتم قبیله برگزار میشد. در آئین ایران باستان که بنیان گذار آن،زرتشت، پیغمبر بزرگ آریائی بود، برای نیرومند ساختن روح و جان و ایجاد خوشی و خرمی، جشنهای زیادی برگزار میشد که هر یک از آنها دارای فلسفه و حکمت خاصی بود و ادبیات سودمندی داشت و در موقعی مشخص از سال برگزار میشد و مراسم مخصوص به خود را داشت و بسیاری از آنها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز باقی و پا برجاست. بعضی از این جشنها مانند نوروز و مهرگان و سده هنوز هم مورد احترام است ولی اغلب آنها فقط در میان زرتشتیان به ترتیب روزگاران گذشته نگهداری میشود.کلمه جشن
در فرهنگهای فارسی، جشن به معنای مجلس شادمانی و همچنین عید است. جشن در ایران به معنی عید میباشد که زرتشتیان نیز به همین مفهوم و معنی آن را به کار میبردند. اما در میان زرتشتیان معمول بوده و هست که در مقدمه هر جشنی، مراسم و آدابی دینی برگزار میکنند که قسمت عمده آن خواندن دعاها و سرودهایی از اوستا است همراه با طلب آمرزش و شادروانی برای درگذشتگان و متبرک کردن انواع خوراکیها از میوهها و شربتها و آجیل و خوراکیهایی که پخته میشوند. این مراسم دعاخوانی را جشن خوانی میگفتند که به طور معمول و مرسوم در آغاز هر جشنی انجام میشد اما کم کم عنوان جشن خوانی به خود جشن و عید نیز اطلاق شد و هر دو مفهوم و معنی را در برگرفت. هدف از برگزاری جشن ها، نزدیکی افراد یک جامعه، اتحاد و اتفاق،رفع گرفتاریها و کمک و یاری به هم بود. (رضی:1371:60) بنا بر سرودهای زرتشت، در آغاز آفرینش دو گوهر وجود داشت یکی خرد و اندیشه نیک،سپنتامینو و دیگری زشت و بدخواه و تباه، انگرمئین یو. در سرودههای زرتشت شادی، جشن، روشنایی و هر عملی و پدیدهای که به پیشبرد زندگی، سازندگی، دوام و بقای آن یاری میکرد، از اعمال سپنتامینو بود. سوگ،غم، تباهی، تاریکی، تنبلی و هر پدیدهای که زندگی را از سازندگی به تباهی و انهدام یاری میکرد، از اعمال و نیرنگهای انگرمینو یا انگرمئین یو به شمار میرفت. (رضی:53:1371)روزهای هم نام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه زرتشتی
در گاهشماری زرتشتی، نامهای دوازده گانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها، مشترک بود. برای مثال، فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار بود در حالی که روز نوزدهم هر ماه نیز فروردین نامیده میشد یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به شمار میرفت. بدین شیوه هر گاه نام روز و ماهی موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند و به همین دلیل دوازده جشن در سال، به عنوان جشنهای ماهانه پدید آمد.
نام ماه تاریخ روز و نام روز نام جشن
1-فروردین روز نوزدهم، روز فروردین جشن فروردگان2-اردیبهشت روز سوم، روز اردیبهشت جشن اردیبهشتگان
3-خرداد روز ششم، روز خرداد جشن خردادگان
4-تیر روز سیزدهم، روز تیر جشن تیرگان
5-اَمرداد روز هفتم، روز امرداد جشن اَمردادگان
6-شهریور روز چهارم، روز شهریور جشن شهریورگان
7-مهر روز شانزدهم، روز مهر جشن مهرگان
8-آبان روز دهم، روز آبان جشن آبانگان
9-آذر روز نهم، روز آذر جشن آذرگان
10-دی روز یکم، روز هرمزد یا روز دی خرم روز
11-بهمن روز دوم، روز بهمن جشن بهمنگان
12-سپندارمذ روز پنجم، روز سپندارمذ جشن اسفندگان
اینها جشنهای دوازده گانه سال بودند که در روزگار ساسانیان و پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار میشد. (رضی:87:1358)
نوروز؛ جشن نوزایی آفرینش
نوروز بزرگترین جشن ملی ایرانیان،جشن رستاخیز طبیعت و تجدید زندگی است که در اول بهار و اول فروردین برگزار میشود. عید نوروز و گرامی بودن آن نزد ایرانیان بسیار کهن میباشد. چنانکه پیدایش آن را به جمشید، پادشاه اسطورهای ایران، نسبت میدهند. همچنین آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهند. رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش هخامنشی به بابل بازمیگردد. آغاز هر ماه و سال نزد ایرانیان مقدس بود و مراسم دینی انجام میدادند. تقدس آغاز ماه به این دلیل بود که روز اول هر ماه به نام خداوند هرمزد یا اهورامزدا نام داشت و در این روز نمازهای ویژهای تلاوت میشد و به ویژه چون آغاز ماه و سال مصادف میشد جشن بر پا میکردند. آغاز بهار، اعتدال هوا، مساوی شدن شب و روز، رستاخیز و تجدید حیات طبیعت، نزول فروهرها ده روز پایان سال، از عواملی است که سبب اهمیت نوروز در میان زرتشتیان بود. یکی از آیینهای نوروزی، سبز کردن دانهها و حبوبی بود که به ویژه زنان در ظروف گوناگونی به عمل میآوردند و روز سیزدهم نوروز، دسته جمعی به بیرون شهر میرفتند و آن را در آب روان میانداختند. در نوروز مردم به آتشکدهها میرفتند و آتشکدهها را پاک میکردند، سه مرتبه عسل میلیسیدند، روغن به تن میمالیدند و سه قطعه موم دود میکردند. هدیه دادن به یکدیگر از دیگر آیینهای این روز بود. پارسیان در بامداد این روز از خواب بیدار میشدند و وضو میگرفتند و آیین تطهیر به جا میآوردند. جامههای نو و پاکیزه میپوشیدند. با مراسمی ویژه ادعیه لازم را تلاوت میکردند و توبه نامهای را که هر فرد زندهای باید جهت استغفار از گناه بخواند، میخواندند و پس از آن شادمانی و دید و بازدید نوروزی، انجام میگرفت. برخی از پژوهشگران که بر روی تخت جمشید مطالعه کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که این مکان ارتباط خاصی با نوروز و آغاز سال نو داشت. نقشهای کنده شده بر دیوارههای تخت جمشید، که نمایندگان اقوام سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان را در حال تقدیم هدایای خود نشان میدهد، گواه برگزاری با شکوه جشن نوروز در دوره هخامنشی است. (بهرامی:56:1383) در عهد هخامنشی پادشاهان در نوروز به بار عام – دیدار عمومی پادشاه با مردم– مینشستند. بارعام، عمارتی مخصوص بود و شاه در ایوان این عمارت جلوس میکرد و قراولان مخصوص در اطراف وی صف میکشیدند و مراسم نوروز در کمال جلال و شکوه برگزار میشد. (صفا: بی تا:80) پس از سقوط حکومت هخامنشی تا روی کار آمدن ساسانیان این جشن کمابیش برگزار میشد. ساسانیان جشن نوروز با شکوه فراوانی برگزار میکردند. پادشاهان در این ایام در شاد کردن مردم میکوشیدند. رسم بر این بود که در این روز خراجها را به حضور شاه میآوردند و شاه نیز در همین روز به عزل و نصب مقامات میپرداخت. از دیگر کارهای این روز، سکه زدن، رسیدگی به آتشکده ها، پاکیزه کردن آنها، قربانی کردن و کاشت درختان بود. برخی از پادشاهان نظیر اردشیر بابکان، بهرام گور و انوشیروان، به هنگام نوروز در خزانه را باز میکردند و پوشاک خود را به مردم میبخشیدند و بر مردم نیز واجب بود هدایایی به شاه تقدیم کنند. در ایام نوروز، معمولاً یک روز پادشاه بار عام میداد. در این روز کسی حق نداشت مانع ورود مردم به کاخ شود. از چند روز پیش از آن، جارچیان مردم را از فرمان بار عام آگاه میکردند و مردم نیز خود را برای آن روز آماده میساختند. هر کس عریضه یا دادخواستی داشت، تهیه میکرد و به دربار میبرد و حتی اگر کسانی از خود شاه شکایت داشتند، دادخواهی آنان با حضور بزرگان دین و دولت بررسی میشد. رفع کدورتها از جمله کارکردهای اجتماعی جشنها و به ویژه نوروز بود. از آیینهای همگانی نوروز در زمان ساسانیان، بر افروختن آتش در شب سال نو بود. دلیل افروختن آتش در شب سال نو، از یک سو احترام گذاشتن به این عنصر مقدس و زندگی بخش، و از سوی دیگر به سبب این اعتقاد ایرانیان بود که میگفتند در شب سال نو روانهای درگذشتگان به خانههای خود باز میگردند تا نوروز را در خانه و در کنار خانواده خود باشند؛ به همین دلیل آتش را روشن میکردند تا راهنمای روان درگذشتگان به سوی خانه باشد. (بهرامی:57:1383) همچنین ایرانیان برای پذیرایی از ارواح درگذشتگان که در ایام نوروز به خانههای خود باز میگشتند، سفرههای رنگین میچیدند و انواع خوراکها و نوشیدنیها را در آن قرار میدادند تا ارواح در گذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شوند. این رسم توجیه سفره نوروزی یا هفت سین شد. (رضی:235:1385)جشن زایش زرتشت
ششمین روز فروردین، سالروز تولد زردشت اسپنتمان به نوروز بزرگ معروف بود. این روز چند فضیلت بزرگ نزد مردم باستان داشت. تولد و برگزیده شدن زرتشت، تعلق به امشاسپندان یا فرشتگان و فروهرها موجب شد زرتشتیان ایران کهن آن را بهترین روز نوروز بنامند. (آخته:64:1385) دراین روز زرتشیان در آتشکدههای هر شهر گرد هم میآمدند، به سخنرانیهای مذهبی گوش میدادند، اوستا میخواندند و تولد پیامبرشان را جشن میگرفتند. آب پاشیدن به همدیگر،دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسمهای این جشن بود. حضور در نیایشگاهها و مکانهای مقدس دینی صبح روز ششم فروردین از دیگر آیینهای بزرگداشت زایش زرتشت بود که در همه شهرهای زرتشتی نشین برگزار میشد. (رضی:240:1371)جشن فروردینگان
روز نوزدهم از ماه فروردین، جشن فروردینگان بود. این جشن با توجه به نامش به فروهرهای درگذشتگان تعلق داشت. جشن فروردینگان در سرزمینهای دیگر نیز برگزار میشد. هندوها آن را جشن اموات مینامیدند و زرتشتیان در این روز برای ارواح مردگان طلب آمرزش میکردند و به نیازمندان کمک مالی میکردند. رومیان آن را جشن مانِس میگفتند که در این روز برای مردگان فدیه میدادند و برای آنها قربانی میکردند. (آخته:66:1385)جشن سیزده بدر
ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال بود، روز سیزدهم نوروز را به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت به این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرساندند. (رضایی:483:1381) مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث - اولین پادشاه و نخستین بشر- بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج کردند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروزه هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت میکنند و علف یا سبزه گره میزنند. (روح الامینی:69:1376) جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم، خیمه برپا میکرد و بارعام میداد و چندین سال متوالی این کار را انجام میداد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین در آمد و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار میکنند. (آخته: 66:1385) سیزدهم فروردین و اعمالی که در این روز انجام میشد در واقع نقطه پایان بر ایام و جشنهای ویژه نوروز بود که پس از دوازده روز سرور و شادمانی، کار و فعالیت از سر گرفته میشد. بعد از پایان دوازده روز از ماه فروردین، در روز سیزدهم که تیر روز نام داشت و به یاد فرشته تیر یا ستاره تیر بود،به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در واقع به این ترتیب تشریفات جشن نوروز را تکمیل و آن را خاتمه میدادند و به کسب و کار مشغول میشدند. روز سیزدهم نوروز برخلاف آنچه مشهور است در آئین ایران باستان روز سعد و مبارکی بود و ایرانیان قدیم میخواستند با عیش و شادی در این روز ایام جشن را خاتمه دهند و تعطیلات عید را به پایان برسانند. (اورنگ:100:1335)جشن اردیبهشت گان
روز سوم از ماه اردیبهشت این جشن برگزار میشد. نام اوستایی اردیبهشت، اشاوهیشته و یکی از فرشتگان امشاسپند بود. این فرشته در آسمان موکل و پاسدار راستی، درستی، تقدس و پاکی و در زمین نگهبان نور و آتش بود. به عبارتی او نماد کامل خیر مطلق قلمداد میشد و اورمزد، این نماینده خود را مامور کرد تا به وسیله ادویه جات و غذا، آفات و امراض را دفع کند. اردیبهشتگان، جشن اخلاق بود، زیرا ارتباط مستقیم با محاسن اخلاقی و رفتاری انسان داشت. از رسوم مشهور این جشن بار عام دادن پادشاه بود که در آن وزیر به معرفی افراد برگزیده کشور و هنرمندان میپرداخت و پادشاه به آنها جایزه میداد و از آنها تقدیر به عمل میآورد. به علاوه به عنوان جشن فراوانی گل حتی در ملل دیگر همانند روم برگزار میشد و امروزه در اروپا این جشن مرسوم است. (آخته:69:1385)جشن خردادگان
خرداد، فرشته موکل آبها و نماینده اهورامزدا، در صفاتی چون کمال، بی مرگی، جاودانگی، شادی و خرمی تجلی یافت. در اوستا، هئوره وه تات،مامور حفظ آبهاست. در متون کهن ایران، خرداد از آب حفاظت میکرد. چون بقاء همه جانداران وابسته به آب بود، خرداد در زیر مجموعه ناهید، سرور همه آبهای جهان قرار میگرفت و به اعتبار نامش و وظیفهای که بر عهده داشت، نقطه عطف رویدادهای تعیین کننده و مهم بود. جشن خردادگان، در روز ششم – خرداد روز- برگزار میشد. مردم در این روز به نشانه این که خرداد به آب تعلق داشت، به کنار رودخانهها میرفتند و روز را به شادی سپری میکردند و سعی میکردند که صفات برجسته خرداد را سر لوحه زندگی خود قرار دهند. وجه مشترک این جشن با تیر و مرداد این بود که با توجه به فصل خرداد و اهمیت یافتن آب و بارندگی و با توجه به این که ایران به لحاظ جغرافیای طبیعی و تاریخی همواره در منطقهای واقع شده که با کم آبی و خشکسالی مواجه بود، این جشن بیشتر در میان طبقه کشاورز جا باز کرد و ریشه دواند. (آخته: 1385:71)جشن تیرگان
تیر، ستاره باران و صاحب مقام بسیار ارجمند، تیشتر نام داشت. اهورامزدا در خطابه اش به زرتشت، تیشتر را همچون خودش لایق ستایش آفریده بود. تیر فرشته باران به دلیل این که موجب رزق و روزی در اجتماع آریایی میشد در خور پرستش بود. (آخته:72:1385) جشن تیرگان روز سیزدهم – تیر روز – بود. این جشن به مدت نه روز طول میکشید. از 13 تا 22 تیر ماه – باد روز- پایان جشنهای تیر ماه بود که پردهای توری و سپید به نام تیر و باد به مچ میبستند و شیرینی میخوردند. محیط زندگی را نظافت میکردند و آب پاشی مینمودند و لباس نو بر تن میکردند و در باد روز، تور ابریشمی را به باد میدادند. فلسفه این تار این بود که چون برای همه ممکن نبود لباس نو بپوشند از این جهت این تار نازک و ظریف را درست میکردند که اگر کسی لباس نو نداشت، این تار نو را که در واقع نماینده لباس نو بود در مچ دست یا دگمه لباس ببندد و بالاخره یک چیز نو از دوختنی یا بافتنی همراه داشته باشد. امروزه بستن این تار در میان زرتشتیان معمول نیست ولی همواره به این جشن احترام زیاد میگذارند و شیرینی میدهند و مراسم جشن را با جلال و شکوه فراوان به جا میآورند. بعضی از زرتشتیان عقیده دارند که تیر پرتاب شده آرش کمانگیر را در باد روز پیدا کرده اند و محل آن را بدست آورده اند و به این مناسبت جشن تا آن روز طول میکشید و در باد روز که آخرین روز جشن بود تار ابریشمی را باز میکردند و به باد میدادند. در مورد بند معروف به تیر و باد گروهی عقیده دارند که پس از شکست لشکریان منوچهر به دست تورانیان و تسلیم شدن ایرانیان به متارکه جنگ، برای تحریک حس میهن پرستی و جبران این شکست بزرگ، بندی را که نشانه شکست و تسلیم بود به دست میبستند تا پیوسته درصدد رفع این سرشکستگی ملی بر آیند و چون پس از ده روز که کرانه ایران و توران در اثر نیرو و فداکاری آرش به نفع ایران تعیین شد، آن بند را پاره میکردند و به باد میدادند. جشن تیرگان را، جشن آبریزان نیز میگویند و در آن روز زرتشتیان به هم آب میپاشیدند. زیرا در زمان فیروز جد انوشیروان ساسانی چند سالی باران نیامد و مردم در خشکسالی بودند. فیروز به آتشکده فارس رفت و دعا کرد و در این روز باران زیادی آمد، از آن روز به بعد در میان ایرانیان رسم بود که به یاد آمدن باران به هم آب میپاشیدند. (اورنگ:114:1335)جشن مردادگان
اَمرداد مقدس، امشاسپند هفتم و مظهر جاودانگی، طول عمر، نمیرایی، تندرستی و ... در اوستا با نام اَمرتات و در پهلوی اَمردات بود. مرداد مرز نهایی، آخرین نقطه و نوک قله کمال محسوب میشد. به عبارت دیگر یک فرد باستانی به جهت رسیدن به کمال، ترقی، سعادت، خیر برین و رهایی از تعلقات باید هفت مرحله را طی میکرد و در هر مرحله اوصاف هر امشاسپند را میآموخت و پیروی میکرد و شروط لازم را کسب و اجرا مینمود. وقتی به مرحله هفتم میرسید بسیار اهمیت داشت که صفات این فرشته را بشناسد و با پیروی از آن متخلق به اخلاق امرداد شود. بنابراین پاکیزگی جسم و روح در روز جشن اَمرداد به سبب آن که میخواستند پیرو اَمرداد باشند شرط اصلی بود که هر فرد شرکت کننده در جشن میبایست از آن پیروی کند. در این روز با تن و روان پاکیزه به محل جشن میرفتند و تمام سعی شرکت کنندگان پیروی از فرشته امرداد بود. یکی از مواهب امرداد اهداء سلامتی و تندرستی به افراد بود. همچنین مرداد در نقش یک فرشته شفابخش و ناجی انسانها و زایل کننده میکروبها و عوامل بیماری زا بود. (آخته:78:1385)جشن شهریورگان
روز چهارم – شهریور روز- از ماه شهریور جشن شهریورگان بود. فلسفه جشن شهریورگان این بود که اولاً در این ماه محصولات کشت و زرع جمع آوری میشد و چون معمولاً برای بدست آوردن نتیجه هر کاری جشن و شادی لازم بود، بنابراین شهریورگان به مناسبت نتیجه گرفتن از نعمت کشت و کار و به دست آمدن محصولات به خصوص برای کشاورزان بهترین جشن و شادی محسوب میشد. دوماً در این ماه پائیزه کاری شروع میشد و چون معمولاً هر کار نیکی را با شادی آغاز میکردند از این لحاظ جشن شهریورگان آغاز فصل جدید دیگری از زمان کشت و زرع بود و آن را مورد احترام قرار میدادند. جشن شهریورگان به خصوص برای کشاورزان از لحاظ جمع آوری محصول و به دست آوردن خرمن و همچنین از نقطه نظر شروع به کاشت محصول پائیزه بهترین جشن و شادمانی بود و به همین دلیل احترام زیادی برای این جشن قائل بودند و با شادی فراوان مراسم آن را به جا میآوردند. (اورنگ:120:1335)جشن مهرگان
مهر یکی از خدایان کهن و باستانی آریایی محسوب میشد که درعهد قبل از زرتشت دارای مقام و اهمیتی بسیار بود. در دین هخامنشی خدایان سه گانه وجود داشت که به ترتیب اهورامزدا، میترا، آناهیتا بودند. میترا یا مهر، دومین خدای مورد پرستش هخامنشیان بود. مهر در زمانی که هند و اروپاییان با هم زندگی میکردند، یکی از خدایان بزرگ آنها بود. هخامنشیان مهر را مظهر پیمان، دوستی، مودت، شجاعت و قهرمانی، توانایی میدانستند. حتی در این دورهها به خاطر حضور سپاهیان رومی در ایران، مهرپرستی در اروپا رواج یافت. جشن مهرگان در روزگاران گذشته با شکوه فراوانی برگزار میشد و این جشن مانند نوروز دارای آیینی ویژه بود. جشن مهرگان در روز شانزدهم مهر برگزار میشد. براساس تحقیق هرتسفلد، شاهان هخامنشی کاخی ویژه جهت انجام مراسم مذکور در نوروز و مهرگان داشتند که هنگام بارعام به ترتیبی که در نوروز مرسوم بود، نمایندگان طبقات مختلف در روزهایی ویژه در آن کاخ بارعام یافته و پس از عرض تهنیت و شادباش با اهدای هدایای خود به پادشاه مرخص میشدند. استرابون، یکی از مشهورترین جغرافیدانان یونانی در نوشتههای خود بیان میکند که فرماندار ارمنستان هر ساله برای شاهنشاه ایران هزار کُره اسب میفرستاد تا در جشن مهرگان هدیه شود. در زمان خسرو پسر فیروز یکی از پادشاهان اشکانی، جشن مهرگان به گستردگی زمان هخامنشیان برگزار شد. بعد از دورهی هخامنشیان و اشکانیان، در عصر ساسانی، جشن مهرگان را با شکوه فراوانی برگزار میکردند. (علی پور:11:1389) رعایا برای پادشاه هدیه میفرستادند و سعی میشد که هرکس بهترین و ارزشمندترین چیزی را که نزد خود دارد به پادشاه بدهد. غالباً این هدیهها شامل اشیاء خوشبو و معطر و پارچههای گرانبها بود. در روز جشن عموماً مرسوم بود که مردم به تناسب وضع مالی و شأن اجتماعی خود، سیب یا بالاپوش هدیه میدادند. شاعران مدح تقدیم پادشاه میکردند، اگر ارزش هدیهای بیش از ده هزار درهم بود در دیوان حکومتی ثبت میشد و زمانی که آن شخص نیاز به پول داشت دو برابر پولی را که داده بود دریافت میکرد. پادشاه لباسی از جنس خز میبخشید.بارعام در روز 16 مهر و 21 مهر داده میشد. مردم بی واسطه شاه را ملاقات میکردند و هر عرض و شکایتی که داشتند به آن رسیدگی میشد. معمولاً افراد از بیم تنبیه از سوی پادشاه از شکایت منصرف میشدند و با یکدیگر آشتی میکردند و شاد میشدند. این سنت پسندیده میتوانست در تحکیم پایههای پیوند اجتماعی مؤثر باشد. (آخته:90:1385)جشن آبانگان
در عناصر ایران باستان چهار عنصر مقدس وجود داشت. آلودن، اسراف کردن و یا هرگونه بی حرمتی به این چهار گوهر پاک گناهی نابخشودنی محسوب میشد. این عناصر چهار گانه عبارت بود از: آب، باد، خاک و آتش. آبان در کنار آناهیتا – الهه باروری و پاسبان بزرگ آبها – از جانب اورمزد یا اهورامزدا بر نگهداری و فرمانروایی آبها گمارده شده بود. آبان در کتب دینی باستان نیز جایگاه خوبی داشت. در ایران باستان آب و سرچشمههای آن حتی دریاچه ها، استخرها و همه چیزهایی که آب در آنها و بر آنها جاری بود، ستایش میشدند. (آخته:92:1385) روز دهم آبان به آب تعلق داشت و این روز را جشن میگرفتند. واژه آبان، آب و هنگام آب معنی میدهد و جشن آبانگان،جشن مربوط به آبهای روی زمین بود. درباره پیدایش جشن آبانگان گروهی بر این باورند که در پی جنگهای درازی که بین ایران و توران روی داد، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ، پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا این کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از این لایروبی، آب در کاریزها جاری شد و مردم باز آمدن آب را جشن گرفتند. گروهی بر این باورند که پس از 8 سال خشکسالی در ماه آبان، باران شروع به باریدن کرد و بیماری و فقر مردم تمام شد و از آن زمان جشن آبان گان پدید آمد. (صفا: بی تا:124) در این روز مردم به علت احترام زیاد به آب که حیات و رشد و نمو هر موجودی وابسته به آن بود، لباس سپید نو میپوشیدند و به کنار ساحل دریا، چشمه سار و جویباران و دریاچهها میرفتند و با خواندن آبان یشت، خدا را به خاطر اهداء این نعمت گرانبها و حیات بخش ستایش میکردند و شکر به جا میآوردند. (آخته:93:1385)جشن آذرگان
آذر که معنای آتش میدهد، یکی از عناصر چهارگانه مقدس در فرهنگ ایران باستان بود. آذر نام ماه نهم سال بود و به نگهبان آتش، آتوربان میگفتند. آتوربان کسی بود که مواظبت میکرد آتش همواره روشن بماند. آتش در اوستا، سمبل زیبایی، تمجید شایان، زیبایی، برکت، وسیله آسایش مردم و تجلی خداوند بود. (آخنه:98:1385) متمدن ترین ملل اروپا با وحشی ترین قبائل آفریقا در ستودن این عنصر درخشان با همدیگر شرکت داشتند. در آئین زرتشتی آنچه آفریده اهورامزدا محسوب میشد و برای جهان و جهانیان سودمند بود باید ستوده میشد، از این رو ایرانیان به آذر دلبستگی مخصوصی داشتند و آنرا موهبت ایزدی میدانستند، شعله اش را فروغ رحمانی میخواندند و آتشدان فروزان را در پرستشگاهها به منزله محراب قرار میدادند. (اورنگ:141:1335) جشن آذرگان یا آذر جشن، تجلی گاه عمده جشن آتش بود. این جشن در روز نهم آذر ماه با نام آذر روز، برگزار میشد. در این روز، آتش مورد نیایش واقع میشد و تقدس مییافت و به نام فرشته آتش موسوم بود. (آخته:98:1385) زرتشتیان همواره آتش را که بهترین و سریع ترین عنصر پاک کننده محسوب میشد، گرامی میداشتند وآن را سمبل روشنایی و گرما میدانستند، به همین دلیل برای نیایش اهورامزدا، به آتشکده یا جایی که روشنایی وجود داشت، روی میآوردند. (صفا: بی تا:124) رقص و پایکوبی و نشاط مفرط برای شعلهها و زبانههای گرم، نیایش و خواندن ورد و سرودها و جملاتی مقدس و پاک که تقدیم آتش میشد، غبار روبی و تزئین آتشدان و آتشکده ها، تحکیم پیوندهای مذهبی، دینی و اجتماعی، تهیه آذوقه و بهترین خوراکیها از جمله اعمالی بود که برای این جشن انجام میگرفت. (آخته:101:1385)جشن دی گان
واژه دی که در اوستا دتهوش میباشد به معنی دادار یا آفریدگار است. دادار یا آفریدگار از صفات برجسته اهورامزدا بود. جشن روز اول دی یا دی روز با نام اهورامزدا و سه جشن 8،15 و 23 دی، با نام دی پیوند داشت که جشنهای سه گانه دی مینامیدند و حتی در مقطعی از تاریخ ایران این چهار روز تعطیل رسمی بود. تکرار واژه دی سه مرتبه در روزهای 8،15 و 23 ماه دی، موجب شد که روز جشنهای متعلق به دی با نام روز بعد آن بیاید. همانند دی به مهر، دی به دی و دی به آذر. بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا یا آفریدگار نامیده میشد و در ماه دی چهار بار چشن دیگان برگزار میشد. جشن روز اول دی، جشن اورمزد یا جشن خرم روز نام داشت که در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت پائین میآمد و جامه سفید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سفید مینشست و هر کس که میخواست پادشاه را ببیند خواه دارا یا ندار بدون هیچگونه حاجب و مانع به نزد شاه میرفت و با او گفتگو میکرد. امروزه هم در ایران اول دی ماه را به نام شب اول چله زمستان عملاً مورد توجه و احترام قرار میدهند و در آن شب هندوانه یا میوههای دیگر میخورند. مسیحیان نیز این شب را که در زبان عبری یلدا نام دارد، شب میلاد مسیح میدانند و جشن میگیرند. یلدا در اصطلاح نجوم آخرین شب پائیز یا نخستین شب زمستان است که درازترین شبها میباشد. (اورنگ: 147:1335)جشن بهمن گان
بهمن یا وهومن، امشاسپند یا فرشتهی مقدس و دستیار اهورامزدا در کار اداره جهان محسوب میشد که صفت اندیشه نیک را به خود اختصاص داده بود. دومین روز از ماه بهمن در ایران کهن، بهمن روز نام داشت که به همین دلیل این روز را با عنوان جشن بهمن گان جشن میگرفتند. در این روز مردم در دیگهایی گوشت و دانههای خوراکی و روغنی میپختند و همراه شیر و هویچ مصرف مینمودند که موجب تقویت حافظه میشد. همچنین چیدن گلها و گیاهان مجاور رودها و جویباران و روغن کشی و بخور دادن از رسومی بود که در این روز اجرا میشد و از عهد جاماسب، وزیر گشتاسب کیانی، به جای مانده بود. رسم برجسته جشن بهمنجه یا بهمن گان، خوردن گیاهی به نام بهمن سپید با شیر پاک و خالص بود. در بهمنجه رسم دیگری به نام دانگو وجود داشت که معمولاً مردم یک محله یا منطقه در روز جشن گرد هم میآمدند و هر یک سهم یا دنگ خود را برای تهیه لوازم جشن میپرداختند و سپس همان دیگ غذا با همان محتویات بر آتش قرار میگرفت. گرد آن رقص و سرور انجام میشد و سپس آن خوراکی را میمی خوردند. یکی دیگر از با شکوهترین جشنهای ایران باستان پس از نوروز و مهرگان، جشن سده بود که در آبان روز، دهم بهمن ماه قرار داشت. به طور کلی جشن سده بر پایه دو اصل کلی، فلسفی، اعتقادی و ملی استوار بود که به علت پیدایش آن معنا و مفهوم میبخشید. حادثه کشف آتش توسط هئوش چیثره یا هوشنگ و همراهانش در کوه و در اوج سرمای زمستان و همچنین تولد و زایش مهر یا خورشید و سپری شدن صد روز از غلبه فریدون بر ضحاک از دلایل برگزاری جشن سده بود. افروختن آتش، نیایش و بزرگداشت آن، چرخیدن گرداگرد خرمن هیزم افروخته، پریدن کودکان از روی آن به خصوص دختران کوچک در میان زرتشتیان، از رسوم جشن سده بود. این آتش معمولاً در میان دشت و گاهی بر فراز تپه ها، کوهها، پشت بامها و مناطق بلند شهر روشن میشد و هر کس به فراخور حال خود اعم از پادشاه و رعیت پشتهای هیزم به خصوص از چوب گز تهیه میکرد و آتش میزد. آتش بازی پادشاه معمولاً از همه با شکوه تر بود به وبژه که در برابر او سفرهای با شکوه پهن میکردند و سرگرم باده گساری و پایکوبی میشدند. جشن سده امروزه در میان زرتشتیان با همان شکوه و احترام سابق بر پا میشود. (آخته:112:1385)جشن اسفندگان
روز سپندارمذ یا جشن اسفندگان در پنجم اسفند از ماه اسفند برگزار میشد. سپنته آرمئیتی یا اسفند نام یکی از هفت امشاسپند یا فرشتگان آئین زرتشتی بود. امشاسپند سپندارمذ در نقش مادی خود نگهبان زمین بود و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی داشت، جشن اسفندگان برای ارج نهادن به زنان نیکوکار برگزار میشد. در گذشته و در برخی از نقاط سرزمین ایران در این روز بانوان لباسهای نو میپوشیدند. زنهایی که مهربان، پاک دامن، پرهیزکار و پارسا بودند و فرزندان نیک را به جامعه تحویل میدادند، مورد تشویق قرار میگرفتند و در روز جشن اسفندگان، زنها از مردان خود پیشکشهایی دریافت میکردند. آنها در این روز از کارهای همیشگی خود در خانه و زندگی معاف میشدند و مردان و پسران کارهای مربوط به زنان را در روز جشن اسفندگان انجام میدادند. اکنون نیز زرتشتیان جشن اسفندگان را به نام روز زن و روز مادر زرتشتی و زنان نیکوکار و پاک دامن گرامی میدارند. (رضی:687:1371)جشن چهارشنبه سوری
آخرین چهارشنبه سال در اسفند ماه جشنی میان اجتماع ایرانی بر پا میشد که چهارشنبه سوری نام داشت. چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و شادی. زیباترین و قدیمی ترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و از روی آن پریدن و شادی کردن در گرد آن بود. پریدن از روی آتش رسم مشترک چهارشنبه سوری میان ایرانیان بود که هنوز هم در وجه گسترده اعمال میشود. همچنین کوزه شکستن و گره گشایی، دفع چشم زخم و بخت گشائی و شب نشینی، از مراسم این شب در گذشته بود. این شب بهترین شب سال تلقی میشد که وضعیت سال آینده را مشخص میکرد. این جشن هنوز هم در میان ایرانیان برگزار میشود. (آخته:123:1385)نتیجه
جشنهای ایرانیان با فلسفه زندگی و اخلاق انسانی و اصول مذهب، هماهنگی کامل داشت. به طوری که گذشت قرون و اعصار و تاراج اقوام قادر نشده است این سنتهای دلپذیر را از بین ببرد و امروز بسیاری از این جشن ها، با همان اهمیت کمابیش برگزار میشود. آنچه در این راستا، مورد توجه است، تاثیر و نفوذ ماندگار فرهنگ و تمدن ایرانی در شرق و غرب آسیا و قاره اروپا میباشد که پارهای از آثار آن غیر قابل انکار است. چنانچه جشن طبیعت، نوروز موجب شده است که دست کم در نیمکره شمالی زمین از دیرباز ملل و مردمی که به مرحله معینی از مدنیت دست یافته اند، متوجه آن شده باشند. بی شک یکی از دلایل ماندگاری این سنن قدیمی، احساس علاقه خاص و عام به آنها بوده است. ملت ایران همواره به این ارزشهای معنوی متکی بوده و با اتکا به آن توانسته است خود را از گزند حوادث محفوظ و مصون دارد. این ارزشهای معنوی از نیاکان ما باقی مانده و به صورت آداب و سنن از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است و هم اکنون به منزله سنگر و تکیه گاه ملی موجب حفظ و پایداری ملت ایران میباشد. از این رو بر ماست تا با پاسداری و حفظ میراث فرهنگی خود و انتقال به نسلهای آینده، بتوانیم در نگه داری این ارزشهای معنوی سهیم باشیم.کتابنامه
- آخته، ابوالقاسم (1385)؛ جشنها و آئینهای شادمانی در ایران، تهران: انتشارات اطلاعات
- اورنگ، سرگرد مراد (1335)؛ جشنهای ایران باستان، تهران: چاپ راستی
- بهرامی، عسکر (1383)؛ جشنهای ایرانیان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی
- رضایی، عبدالعظیم (1381)؛ اصل و نسب و دینهای ایرانیان باستان، تهران: انتشارات دُر
- رضی، هاشم (1358)؛ گاهشماری و جشنهای ایران باستان، تهران: انتشارات فروهر
- رضی، هاشم (1371)؛ گاهشماری و جشنهای ایران باستان، تهران: انتشارات بهجت
- روح الامینی، محمود (1376)؛ آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، تهران: انتشارات آگاه
- صفا، ذبیح الله (بی تا)؛ گاهشماری و جشنهای ملی ایرانیان، تهران: شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی
- علی پور، منوچهر (1389)؛ جشن مهرگان، تهران: انتشارات تیرگان
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}